loading...
دانلود کتاب های کمیاب,دانلود کتاب کمیاب
آخرین ارسال های انجمن
paydownload.ir بازدید : 450 شنبه 03 آبان 1393 نظرات (0)

دسته بندی :  افات زبان

موضوع : حکایت اخلاقی

حرافی

گویند : حضرت سلیمان یکی از یاران جنی خود را برای کاری فرستاد یک نفر را در پی او روانه کرد تا از کرده ها و گفته ها ی او برایش خبر بیاورد وقتی ان مامور باز امد گفت ان مامور باز امد گفت ان یار جنی وارد بازار شد سرش را به سوی اسمان بلند کرد سپس نگاهی به مردم کرد و بعد سرش را به زیر انداخت وقتی ان یار امد سلیمان از او پرسید  چرا در بازار سرت را به طرف اسمان بلند کردی او گفت تعجیب کردم از این که ملائکه بالای سر این مرد هستند و ان ها با سرعت بسیار حرف میزدند  بی حساب میگفتند و عمل میکردند

منبع :inapply.com

paydownload.ir بازدید : 606 شنبه 03 آبان 1393 نظرات (0)

دسته بندی : افات زبان

موضوع ک حکایت اخلا قی

نقصان مایه و شماتت همسایه

شیخ اجل سعدی می گوید : بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی گفت ای پدر فرمان تو راست نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده ی این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست  گفت تا مصیبت دو نشود یکی نقصان مایه و دیگری شماتت هماسیه

مگو اندوه خویش با دشمنان            که لا حول گویند شادی کنان

منبع کinapply.com

paydownload.ir بازدید : 449 چهارشنبه 30 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی :افات زبان

موضوع کحکایت اخلاقی

هنر به چشم عداوت

شیخ اجل سعدی میگوید یکی از دوستان را گفتم امتناع امتناع سخن گفتم به علت ان اختیار امده است در غالب اوقات کهدر سخن نیک و بد اتفاق افتد و دیده ی دشمنان جز بدی نمیاید گفت دشمن ان به که نیکی نبیند

و اخر العدوات لایمر بصالح         الا و و یلمزه بکذاب اشر

هنر به چشم عداوت  بزرگ تر عیب است            گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است

نور گیتی فروز چشمه ی هور        زشت باشد به چشم موشک کور

منبع : inapply. com

paydownload.ir بازدید : 469 چهارشنبه 30 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی : افات زبان

موضوع : حکایت اخلاقی

شمشیر زبان

علی ابن عباس معروف به ابن الرومی شاعر معروف هجوگو و مدیحه سرای دوره ی عباسی در نیمه ی قرن سوم هجری در مجلس وزیر المعتضد عباسی به نام قاسم بن عبید الله نشسته و سر گرم بود او همیشه به قدرت منطق و شمشیر زبان خویش مغرور بود قاسم ابن عبید الله که از زخم زبان ابن الرومی خیلی می ترسید و نگران بود ولی ناراحتی و خشم خود ار ظاهر نمبکرد بر عکس طوری رفتار میکرد که ابن الرومی با همه بددلی ها وسواس ها و احتیاط هایی که داشت و به هر چیزی فال بد میزد از معاشرت با او پرهیز نمی کرد  قاسم محرمانه دستور داد در غذای ابن الرومی زهر بریزند ابن الرومی پس از ان که غذای مسموم را خورد متوجه شد فوراً از جا بر خاست که برود قاسم گفت کجا میروی ابن الرومی گفت به همان جا که من را فرستادی قاسم گفت پس سلام من را به پدر و مادرم برسان ابن الرومی گفت من از راه جهنم نمیروم ابن الرومی به خانه ی خویش رفت و به معالجه پرداخت ولی معالجه فایده نبخشید و بالا خره با شمشیر زبان خویش از پای در امد

منبع : inapply. com

paydownload.ir بازدید : 489 سه شنبه 29 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی :افات زبان

موضوع : حکایت اخلاقی

حدث زبانی

یکی از انصار رسول خدا در مجلسی که وعده ای  در ان حاضر بودند وارد شد و دید که اهل مجلس مشغول گفتن سخنان بیهوده هستند خطاب به انان گفت بر خیزید و وضو بگیرید زیرا بعضی از سخنان شما بدتر از کاری است که وضو را باطل میکند   وحرف های باطل و لغو اگر چه غیبت و تهمت و فحش در ان نباشد حکم حدث را دارد

منبع : inapply .com

paydownload.ir بازدید : 352 سه شنبه 29 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی : افات زبان

موضوع: ریگ در دهان

ایت الله سید محمد حسینی همدانی صاحب تفسیر انوار در خشان می فرمود درمدرسه ی قوام حجره داشتم  مطلع شدم مرحوم اقای قاضی تبریزی در گوشه ی از مدرسه حجره ی کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم بعد معلوم شد ایشان به غلت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد برای تهجد و عبادت اسودگی خیال نداشتند در طول دوران تحصیل در مدرسه ی قوام شبی ار ندیدم مرحوم قاضی به ارامش و خواب و استراحت بگذراند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد در این مدت حالات و جریاناتی از ایشان دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و کمپانی در کس دیگر ندیده بودم او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خوانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که از نزدیک در درس انها یا کنار انان تحصیل می کردم  مخصوصا او ار دائم السکوت والصمت می یافتم او از دادن پاسخ نیز طفره می رفت و گاهی احساس میکردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا اینکه تصادفا به نکته ای بر خوردم                                                                                                                                                                                                                              که بسیا توجه ام را جلب کرد و ان هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود از استاد پرسیدم علت چیست ایشلن مدت ها پاسخم را نداد بعد ها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم باز به من چیزی نفرمود تا این که روزی در جلسه خلوتی فرمود ند اقا سید محمد برای طی مسیر طولانی سیر سلوک سختی های فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی باید گذشت اقا سید محمد من در اغاز راه در دوران جوانی برای این که جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم بیست و شش سال ریگ در دهان گذاشتم که از صحبت و سخن فرسایی خوداری کنم این ها ثمرات ان دوران است

منبع : inapply. com

paydownload.ir بازدید : 290 دوشنبه 28 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی: انس با قران

موضوع : حکایت اخلاقی

مساجد از ان خداست

نقل کرده اند معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در ان جمع بودند سوال کرد دست دزذ را از کدام قسمت باید برید

عده ای از فقها گفتند از مچ انگاه به ایه تیمم استلال کردند بعضی دیگر گفتند از ارنج و به ایه وضو استلال کردند معتصم از حضرت جواد در  این باره توضیح خواست حضرت نخست از او در خواست کرد تا از سوال خود صرف نظر کند ولی چون معتصم اصرار کرد فرمود انها درست نگفتند تنها باید چهار انگشت از مصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شصد باقی بماند هنگامی که معتصم دلیل این مطلب را جویا شد امام به کلام پیامبر که سجود باید بر هفت عضو باشد پیشانی کف دو دست سر دو زانو و شصت پاها استدلال کرد و سپس افزود اگر از مچ یا مرفق بریده شود دستی برای او باقی نمیماند تا سجده کند در حالی خداوند امر کرده که اعضای هفتگانه مخصوص خداست نباید قطع شود این سخن امام اعجاب و شگفتی معتصم را بر انگیخت و دستور داد بعد از ان طبق حکم ان حضرت دست دزدان را از مفصل چهار انگشت ببرند

منبع :inapply.com

 

paydownload.ir بازدید : 342 دوشنبه 28 مهر 1393 نظرات (0)

دسته یندی : انس با قران

موضوع : حکایت اخلاقی

خواهی نشوی رسوا عامل به سه ابت شو

شخصی به عبدالله بن عباس گفت میخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنم ابن عباس پرسید شروع کرده ای گفت تصمیم دارم ابن عباس گفت مانعی ندارد اما مواظب باش که سه ایه تو را رسوا نسازد ان شخص گفت کدام سه ایه ابن عباس گفت یکی این ایه که میگوید ( اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم ) ایا تو اطمینان داری که از مخطبان و نکوهش شدگان این ایه نیستی ان شخص گفت نه ایه ایه دوم را بگو .ابن عباس گفت ایه دوم این است که میگوید ( لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتاً عند الله ان تقو لو ا ما تفعلون   )   نسبت به این ایه چطور   ایا مطمئن هستی که از توبیخ شدگان این ایه نیستی ان شخص گفت نه ایه سوم را بگو ابن عباس گفت ایه سوم گفتار خدای تعالی به نقل از عبد صالح حضرت شعیب است که به مردم چنین گفت ( و ما ارید ان اخالفکم الی ما انها کم عنه ) ایا از اهل این ایه هستی ان شخص گفت نه ابن عباس گفت بنابراین اول از خودت شروع کن (انگاه به نصیحت دیگران بپرداز

 منبع : inapply.com

paydownload.ir بازدید : 309 شنبه 26 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی : انس با قران

موضوع : حکایت اخلاقی

لا و لا بخور

مریضی به ابن سیرین گفت : در عالم خواب کسی به من گفت برای شفای خود (لاو لا بخور ) تعبیرش چیست   ابن سیرین گفت زیتون بخور زیرا خداوند در باره ی ان میفرماید ( لا شرقیة و لا غریبة) این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پر برکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی

 

منبع inapply .com

paydownload.ir بازدید : 298 شنبه 26 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی : انس با قران

موضوع:حکایت اخلاقی

دنیا و اخرت

گویند : شخص نزد ابن سیرین امد و گفت در خواب دیدم که دنیا و اخرت را از دست داده ام ابن سیرین گفت : قدری بنشین سپس مرد دیگری امد گفت در خواب دیدم دنیا اخرت را به دست اوردم  ابن سیرین به اولی گفت تو قران گم کرده ای  گفت اری

سپس ابن سیرین به دومی گفت تو قران یافته ای  گفت اری ان گاه مرد یابنده ی قران را اورده و به شخص اول داده 

 

منبع inapply .com

 

paydownload.ir بازدید : 274 چهارشنبه 23 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی :انس با قران

موضوع : حکایت اخلاقی

سیه روی

اورده اند خلیفه مهدی عباسی در خواب دید که صورتش سیاه شد همین که از خواب بر خاست تمام خواب گذاران را جمع کرد و خوابش را برای انها نقل کرد همه اظهار عجز و ناتوانی کردند و گفتند تعبیر این خواب نزد استادمان ابراهیم کرمانی است

ابراهیم را نزد خلیفه حاضر کردند و خلیفه خواب خود را برای او نقل کرد ابراهیم گفت خداوند عالم دختری به شما کرامت میفرماید خلیفه گفت از کجا میگویی ابراهیم گفت از قول خدای متعال که میفرماید (و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم ) هر گاه به یکی از انها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده صورتش ( از فرط ناراحتی ) سیله می شود و به شدت خشمگین می گردد مهدی عباسی از این تعبیر بسیار خوشنود شد و امر کرد ده هزار درهم به ابراهیم بدهند پس از گذشت مختصر زمانی خداوند دختری به خلیفه روزی فرمود ان گاه خلیفه دستور داد تا یک هزار درهم دیگر برای ابراهیم بفرستند و رتبه او را نزد خویش بلند کرد .

منبع : inapply.com

paydownload.ir بازدید : 462 چهارشنبه 23 مهر 1393 نظرات (0)

دسته بندی  : انس باقران 

موضوع : حکایت اخلاقی

اذان تا اذان

اورده اند : مردی به این سیرن خوابگزار معرف گفت : در خواب دیدم که اذان میگویم تعبیرش چیست ابن سیرین پاسخ داد: تو به مکهّ خواهی رفت پس از مدتی مرد دیگری به او گفت من نیز در خواب دیدم که که اذان می گویم تعبیرش چیست ابن سیرین پاسخ داد تو دزد هستی از این کار دست بردار حاضران علت دو تعبیر متفاوت را از ابن سیرین پرسیدند وی پاسخ داد در چهره ی مرد اول اثار نیکوکاری ظاهر بود به این جهت من از ایه ی شریفه ی ( و اذن فی الناس با لحج )برای تعبیر خواب او استفاده کردم ولی در چهره مرد دوم اثار خلافکاری نمایان بود و من از ایه ی شریفه ی ( ثم اذن موذن ایتها العیر انکم لسارقون  )  تعبیر خواب او را گفتم

صلاح کار کجا و من خراب کجا                           ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

منبع : inapply.com

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 307
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 186
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 292
  • بازدید ماه : 1,158
  • بازدید سال : 13,564
  • بازدید کلی : 303,905